وضعیت دیلمستان در باستان

 

واقعیت این است که لزوم تدوین تاریخ اینگونه مناطق و تفحص در شناخت نژا د و زندگی مردمان ایران قبل از مهاجرت آریانها کاملا محسوس است . روشن شدن پیشینه تاریخی آن منوط به حفاری باستان شناسان و انجام امور تحقیقی توسط هیئت های باستان شناسی است . بر هیمن مبنا است که حفاظت از مناطق بکری چون شمال ایران اهمیت و ارزش فراوان دارد. چرا که با از بین رفتن آثار مادی در این مناطق ، در حقیقت پیشینه تاریخی اقوام گمنام و مبهمی چون "ماردها " که قبل از مهاجرت آریاها در ایران سکونت داشتند، برای همیشه مجهول خواهد ماند. " ولایت جنگلی و کوهستانی که در نقشه امرزی ایران گیلان نام دارد ، در زمان ساسانیان به دیلمستان معروف بود و این ولایت ، نشیمن دو تیره مردم بوده که تیره ای را " گیل " و دیگری را " دیلم " می نامیدند . تیره گیل در کناره های دریای خزر آنجا که اکنون رشت و لاهیجان است نشستند ولی دیلمان در کوهسار جنوبی آن ولایت در آنجاها که اکنون رودبار و الموت است جای داشته بیشتر با قزوین و ری همسایه و نزدیک بودند" .      

پادشاهان طبرستان را در قدیم اسپهبدان می گفتند . آنان از فرزندان گشنسب شاه ( در عربی جسنفشاه ) هستند که در روزگار اردشیر اول ساسانی می زیست و تنسر ، وزیر اردشیر ، نامه معروف خود را به وی نوشته است. در نامه تنسر گشنسب شاه شاهزاده طبرستان و فدشوارگر
)گیلان، دیلمان ، رویان و دماوند ) نامیده می شود.         
آل گشنسب تا سال 530 میلادی در طبرستان سلطنت می کردند . در این سال کیوس ، پسر مهتر قباد و برادر خسرو انوشیروان ، بر گشنسب شاهان چیره شد و آنان را بر انداخت و خو از طرف پدرش قبادبه فرمانروایی طبرستان پرداخت . گیوس ایین مزدکی داشت و مزدکیان می خواستند او را به پادشاهی بنشانند از این جهت خسرو انوشیروان او را از طبرستان برداشته ، قارن پسر سوخرا را به جای او گماشت . از این تاریخ این سلسله در طبرستان روی کار می آیند. ایشان را آل قارن میخوانند.
       

برای روشن شدن پیشینه تاریخی ناحیه محقق ناگزیر از فهم تاریخ و حوادث اقوام طبرستان و بخصوص دیلمستان است . بررسی و دقت در منابع و توابع مناطق مجاور نیز ضروری بنظر می رسد.دیلمان مردی جنگی و دلیر و در فن رزم به مهارت معروف بودند و از نخست در پناه جنگل و کوهستان خود که از سختترین و استوارترین قلعه های ایران است آزاد می زیستند و زیر فرمان حکمرانان و پادشاهان مرکزی ایران کمتر می رفتند ، بلکه چنانکه مورخان صدر اسلام نگاشته اند در زمان ساسانیان و (شاید در روزگار اشکانیان و هخامنشیا هم ) این مردم نه تنها فرمانپذیر و باجگزار پادشاهان ایران نبودند و حکمرانانا ایران دست بر سرزمین آنان نداشتند ناگریز دژهای ساخته و لشکر در برابر آن طایفه نشانده بودند تا از حمله ایشان در امان باشند. به همین دلیل است که در طالقان کمتر شاهد آثار دوره هخامنشی ، اشکانی و ساسانی هستیم .